جنبه هاي مختلف حمایت اجتماعی که بایستی به عنوان بخشی از سنجش افکار خودکشی شناسایی شوند کدامند؟

1395/8/13

روانپزشک به هنگام سنجش حمایت اجتماعی بایستی به نکات زیر توجه داشته باشد:

  • نگرش خود بیمار درباره ي حمایت اجتماعی، نه اینکه واقعا چند نفر در دسترس هستند.

  • تغییرات نگرش بیمار درباره ي حمایت اجتماعی در اثر پیشرفت

  • درجه دخالت یا بیش دخالتی دوستان و بستگان و تا چه اندازه این مساله به وابستگی بیمار یا کم شدن اختیار او می انجامد.

  • کیفیت رابطه بین بیمار HIV و مراقب او

  • آیا بیمار HIV آن کمکی را که لازم است دریافت می کند، اگر خیر، بیمار ممکن است احساس تنفر و عصبانیت پیدا کند و این احساسات می توانند به افکارخودکشی تبدیل شوند.

  • عواملی که ممکن است باعث نگرانی بیمار از اینکه باري بر دوش بستگان و آشنایان شده است (مثلا شخص ممکن است بترسد که بستگان آن حمایتی را که ادعا می کنند نداشته باشند، شخص ممکن است با مشکلات مراقبتی روبه رو شود و از آنچه قرار است به سر او بیاید وحشت پیدا کند که شاید هیچ کس نیست که کمک موثري به او بکند.)

  • آیا براي شخص راحت تر است که کمک خدمات بهداشتی و اجتماعی را بپذیرد یا کمک بستگان و دوستان را.

روانپزشک چه می تواند بکند وقتی که از او تقاضاي کمک براي خودکشی می شود؟

بجز چند استثنا، اکثر سازمان هاي حرفه اي و قوانین کمک به خودکشی توسط پزشک را منع نموده اند. روانپزشکان باید به بیماران توضیح دهند که آنها در مقابل قانون و اصول اخلاق حرفه اي مسئولند که کمک به خودکشی را براي آنها غیر ممکن می سازد. با این حال آنها براي کمک به بیماران جهت مقابله با شرایطی که روشنی بسیار دشوار است همواره آماده هستند. این کمک شامل:

  • دریافتن رضایت بیمار از کیفیت زندگی و عوامل موثر در آن.

  • تعیین و مقابله با عوامل قابل برگشتی که کیفیت زندگی را کاهش می دهند ( مثلا: درد، تهوع، جدایی، مشکلات در انجام کارهاي روزانه، بی خوابی)

  • کشف ترس هاي مربوط به مرگ (مثلا: درد، ناتوانی روانی، ترك دوستان و بستگان، وحشت از ناشناخته ها، وحشت از مجازات بعد از مرگ)، و شناسایی راه هایی براي کاهش یا رهایی از این ترسها.

  • کمک به توسعه روابط خوب بین بیمار و بستگان و مراقبت کنندگان حرفه اي جهت مراقبت هاي پزشکی آخر زندگی، از جمله بحث در مورد نظر بیمار درباره ي احیا، و اینکه هنگامی که بیمار قادر به تصمیم گیري جهت ادامه مراقبت نباشد چه باید کرد.

  • کمک به اعضاي تیم پزشکی و پرستاران جهت مواجهه شدن آنها با عکس العمل خودشان نسبت به زوال بیمار وتصمیم گیري براي ادامه مراقبت، به ویژه خطر درگیر شدن بیش از حد با شرایط و مشکلات بیمار یا جداسازي و اجتناب از اضطراب از طریق فاصله گرفتن از نگرانی هاي بیمار.

  • بررسی احساس انتقال متقابل روانپزشک، و اطمینان از اینکه روند مراقبت از کسی که در حال مرگ است طبق نظر خود او ادامه می یابد تا نظرات شخصی و اخلاقی روانپزشک.

براي جلوگیري از خودکشی، روانپزشک چه کار دیگري می توانست انجام دهد؟

خودکشی یک بیمار یکی از ناراحت کننده ترین تجاربی است که یک روانپزشک در زندگی حرفه اي اش با آن روبرو می شود. جلوگیري از خودکشی کار بسیار دشواري است و کارکنان سلامت روان خواه ناخواه با موارد بسیاري از خودکشی بیماران شان روبه رو می شوند. این طبیعت شغلی است که ناتوانی در جلوگیري از خودکشی توجه بسیاري را جلب می کند اما از موفقیت در جلوگیري از خودکشی معمولا قدردانی نمی شود. بی درنگ و بدون اینکه بیمارستان خواسته باشد، روانپزشک بایستی مدیریت مورد را حمایتگرانه و صادقانه با همکارانش بررسی کند. این مرور بایستی شامل موارد زیر باشد:

  • بررسی جزییات مراقبت تامین شده براي بیمار از زمان اولین تماس، با وارد کردن تمام اشخاصی که در مراقبت از بیمار سهیم بودند.

  • سنجش خطر و تصمیم هاي گرفته شده.

  • مرور سوابق.

گاهی اوقات دخالت دادن یک تسهیل کننده بیرونی ممکن است مفید باشد، کسی که بطور مستقیم در
مراقبت بیمار دخالتی نداشته است.

نقش روانپزشک در مراقبت از همسر و دیگر بستگان چیست؟

تاثیر خودکشی بر نزدیکان شخص می تواند بسیار شدید و ماندگار باشد، و اغلب با احساسات غم، گناه، تردید، ننگ و عصبانیت پیچیده تر می شود. مهم این است که روانپزشک و کسانی که در مراقبت شخصی دخالت داشته اند خود را در دسترس همسر و بستگان قرار دهند و دخالت خود را بطور صادقانه توضیح داده و آمادگی مواجهه با ناراحتی و عصبانیت و بی اعتمادي خانواده را داشته باشند. گاهی اوقات دادن فرصت به خانواده براي گفت و گو با روانپزشکان یا کسانی دیگر که قبلا دخالتی نداشته اند می تواند مفید باشد بطوري که آنها بتوانند آزادانه احساسات خود را بیان کنند.

چه کسی از مراقبت کنندگان مراقبت می کنند؟

روانپزشکان و دیگر کارکنان سلامت روان احتمال دارد با حوادث خودکشی مکرراً رو به رو شوند. تاثیر روانشناختی بر مراقبت کنندگان حرفه اي می تواند کوتاه مدت باشد (مثلا: شوك، غم، حس شکست، از دست دادن اعتماد به نفس در قضاوت حرفه اي) و درازمدت (مثلا: افسردگی، بیماري، غیبت از کار، اجتناب از پذیرش موارد اضطراري و وظایفی که بالقوه خطرناك هستند). در بیشتر موارد، حمایت گروه همسان ممکن است تمام آن چیزي باشد که نیاز است، اما در بعضی موارد، حمایت فردي یا گروهی رسمی تري ممکن است مناسب باشد. کارکنان تازه کار بطور خاص نیاز به حمایت همکاران ارشد خود دارند.

منبع: کتاب روانپزشکی و روانشناسی ایدز