موضوعات کلی روانپزشکی HIV در بیمارستان

1395/9/27

افراد مبتلا به بیماري HIV اغلب همزمان از اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات مربوط به سوء مصرف مواد، و اختلالات شناختی رنج می برند. افراد مبتلا به بیماري HIV پیشرفته بیشتر اوقات از دلریوم مخصوصاً در هفته آخر عمر خود رنج می برند. میزان شیوع دلریوم در بیماران مبتلا به ایدز بستري در بیمارستان 30 تا 40 درصد است. در محیط بیمارستان، روبرو شدن با بیماران مبتلا به HIV که داراي اختلال خواب و سندروم هاي درد هستند نیز امري شایع است. سندروم هاي درد در بیماران داراي سرولوژي مثبت HIV از نظر ماهیت و علت مختلف هستند. شایع ترین سندروم هاي درد مانند نوروپاتی هاي محیطی، تقریبا براي نیمی از افراد مبتلا به HIV بصورت چالشی باقی می مانند که هم به خود این ویروس و هم به مسمومیت هاي نوروپاتیک HAART مربوط می شوند. هنگامی که بیماري هاي روانی در جریان یک بیماري داخلی و رژیم هاي دارویی پیچیده روي دهند،

تشخیص آنها مشکل بوده و معمولا درمان نمی شوند. به این دلایل، مشاوره روانی می تواند مراقبت از افراد بستري مبتلا به HIV را بهبود بخشد. روانپزشکان می توانند نظر تخصصی خود را در زمینه درمان نشانه هاي روانی در بخش هاي بیمارستان ارایه دهند و همچنین می توانند نقش مهمی را به عنوان رابط بین بیمار، خانواده، پزشک، کادر پزشکی پشتیبان، خدمات اجتماعی، و مدیریت بیمارستان بر عهده بگیرند. روانپزشکی که در محیط بیمارستان به مسایل مربوط به دردهاي مزمن و حاد می پردازد، از دانش مربوط به ابعاد روانی، اجتماعی، و بیولوژیکی درد و درمان آن بهره می گیرد.

مطالعه موردي: مشاوره روانی جهت ارزیابی افسردگی

مارك بیمار 42 ساله اي است که 12 سال پیش عفونت HIV در او تشخیص داده شد و اکنون به دلیل ابتلا به لنفوم منتشره 1 که یک هفته پیش تشخیص داده شد در بیمارستان بستري است. پزشک معالج او براي درمان افسردگی مارك، یک مشاوره روانی درخواست کرد. افسردگی مارك 12 سال پیش، تشخیص و درمان شده بود و 9 سال است که بدون دارو وضعیت پایداري دارد. پزشک او گزارش می دهد که مارك افسرده به نظر می آید و شخصیتش به در مدت سه سال گذشته طرز چشمگیري تغییر کرده است. او از نظر اجتماعی منزوي شده است، در طول روز به دفعات می خوابد، و گاهی اوقات به هیجان درآوردنش مشکل است. فعالیت مارك کمتر شده است، و اغلب دوست ندارد با دیگران صحبت کند یا با کارکنان تعامل داشته باشد. او تمایلی به پاسخ دادن به سوالات ندارد و به نظر خانواده و کارکنان افسرده است. در حالت هوشیاري، مارك بر روي مسایل بی اهمیت پافشاري می کند. او اغلب اجازه نمی دهد که از او نمونه خون بگیرند و غذاي کمی می خورد. پرستاران چنین گزارش می دهند که بعضی اوقات مارك آنها را به برداشتن وسایل او از اتاقش متهم می کند. خانواده مارك هرگز او را این چنین ندیده اند و نگران هستند.

درمان فعلی مارك شامل مایعات داخل وریدي، سه داروي ضد رترو ویروسی، استرویید، و مواد شبه مخدر براي کنترل درد می باشد. همچنین مارك بدلیل اختلال الکترولیتی، سدیم و پتاسیم جایگزین دریافت می کند. پزشکان در انتظار توصیه هایی از جانب مشاوران انکولوژي هستند. لنفوم کاملا پیشرفت کرده است و مارك ضعیف و نزار است. با این وجود، خانواده مارك کاملا خوشبین هستند و از مطرح شدن طرح هاي درمانی پایان زندگی خودداري کرده و مطمئن هستند که مارك بهبود می یابد. در ارزیابی روانی، بیدار نگهداشتن مارك در ابتدا مشکل است و او حداقل همکا ري را از خود نشان می دهد. مارك به پرسش ها پاسخ می گوید اما اغلب جواب هاي نادرست و نامناسبی می دهد. در خصوص بررسی وضعیت ذهنی، مارك تمایلی به دانستن روز، ماه، و سال ندارد. او می داند که مبتلا به ایدز است اما دلیل بستري اش در بیمارستان را بوضوح بیان نمی کند. اتمام این ارزیابی روانی مشکل است زیرا مارك در طول مصاحبه به دفعات چرت می زند.

نقش روانپزشک در مورد بالا چیست؟

در محیط بیمارستان، روانپزشک دو وظیفه اصلی دارد که عبارتند از:

1- جمع آوري اطلاعات از تیم پزشکی، خانواده بیمار، پرونده پزشکی، و بیمار براي ارایه تشخیص افتراقی و طرح درمان مناسب براي وضعیت روانی بیمار

2- تسهیل برقراري ارتباط میان بیمار، خانواده، و تیم پزشکی، کمک در کاهش سردرگمی و اختلاف، و کمک در ایجاد یک طرح درمانی کلی که به بهترین نحو خواسته هاي بیمار و خواسته هاي درمانی بیان شده او را تامین کند.

در محیط بیمارستان، اغلب براي تشخیص ها و نشانه هاي خاص، مشاوره هاي روانی درخواست می شود روانپزشک براي اینکه بتواند تیم پزشکی را در تشخیص و درمان به درستی یاري دهد، ابتدا اطلاعاتی از تیم پزشکی، خانواده، بیمار، و سابقه پزشکی و داده هاي آزمایشگاهی جمع آوري می کن د. در این مورد، براي روانپزشک مهم است که یک قدم فراتر از هدف تعیین شده درمان افسردگی بردارد. روانپزشک می بایست مشتاق باشد که شکاف بین مشاهدات تیم پزشکی و خانواده مارك را درباره وضعیت سلامت عمومی مارك پر کند.

تشخیص بیماري مارك چیست؟

در این مورد، پزشک معالج ممکن است برخی علایم و نشانه هاي افسردگی را شناسایی کند، اما در مورد بیماران داراي بیماري حاد، سرولوژي مثبت HIV، و بستري در بیمارستان، می بایست با یک تشخیص افتراقی گسترده شروع کرد. روانپزشک باید وضعیت ذهنی اولیه قبل از بستري مارك را بداند و سیر زمانی تغییرات را بفهمد. مارك در طول 3 روز، یک تغییر ناگهانی در وضعیت ذهنی اش داشته است. ماهیت افزایشی و کاهشی سطح هوشیاري مارك نیز قابل توجه است. خانواده مارك مواقعی را گزارش می کنند که او مشغول به کار و شادمان است اما در همان روز، هوشیاري اش کم می شود و دچار گیجی و تیرگی شعور می شود. خانواده و پزشک مارك چنین گزارش می دهند که مارك در این اواخر سابقه افسردگی یا دمانس نداشته است. اگر چه ممکن است مارك همزمان اختلالات روانی دیگري داشته باشد، اما او از دلریوم شدیدي رنج می برد که در درمان روانی اولیه می بایست مورد توجه قرار گیرد.

منبع: مرکز ملی پیشگیری از ایدز ایران