چگونه با مشکلات خواب بیماران در بیمارستان مقابله کنیم؟

1395/10/22

اختلالات خواب در بخش هایی که بیماران در آن بستری هستند معمول است. نه تنها محیط پیرامون برای بیمار ناآشناست بلکه اقدامات بیمارستانی از قبیل بررسی نشانه های حیاتی و خون گیری می تواند خواب بیمار را در طول شب مختل کند. همواره می بایست ضرورت انجام این مداخلات درمانی را نسب به مزایای خواب کافی سنجید. خواب ناکافی می تواند اثرات نامطلوبی بر خلق، عملکرد روزانه، و بهبود کلی بیمار بگذارد. در صورت امکان، اقدامات شبانه می بایست فقط محدود به اقدامات ضروری شوند. برای بیمارانی که وضعیت نسبتا پایداری دارند می توان بررسی نشانه های حیاتی و اعمال مربوط به خون را در مواقعی انجام داد که بیمار احتمالا بیدار است. بطور معمول برای درمان اختلالات خواب در محیط بیمارستان از مداخلات دارویی استفاده می شود. هنگام تجویز دارو، درمانگران باید وضعیت پزشکی فعلی بیمار، سابقه ای از واکنش بیمار به داروهای خواب آور و آرامبخش قبلی، و سابقه پزشکی و روانی قبلی بیمار که ممکن است نقشی در اختلالات خواب داشته باشد را در نظر بگیرند.

روانپزشکان مشاور باید در مورد داروهایی که ممکن است بی خوابی را تشدید کنند و بسیاری از بیماری های روانی زمینه ای که اغلب همراه با اختلالات خواب بروز می کنند دانش کافی داشته باشند. بررسی نشانه های روانی می بایست بخشی از ارزیابی خواب باشد. بیخوابی شبانه ممکن است همراه با افسردگی، اختلالات اضطرابی، و دلریوم باشد. افزایش دوز داروی ضد روان پریشی آرامبخش در هنگام خواب می تواند خواب بیمار مبتلا به دلریوم را بهبود بخشد. با این حال، درمانگران باید هنگام تجویز داروهای آرامبخش با خواص آنتی کلینرژیک بالا مانند دیفن هیدرامین یا بعضی داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای مراقب باشند. داروهای آنتی کلینرژیک می توانند مشکلات شناختی را تشدید کنند و موجب گیجی یا دلریوم به ویژه در بیماران مبتلا به دمانس، سایر اختلالات شناختی خفیف، یا بیماری های مغزی شوند.

آرامبخش های غیر بنزودیازپینی با خواص آنتی کلینرژیک پایین مانند زالپلون یا زولپیدم می توانند در درمان مشکلات خواب کاملا مفید باشند. ترازودون نیز با خواص آرامبخشی بالای خود می تواند در این مورد مفید باشد و می توان دوز پایین آن که بسیار پایین تر از دوزی است که در درمان افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد را برای درمان مشکلات خواب مصرف کرد (یعنی دوز 50 تا 100 میلی گرم برای ایجاد خواب کافی است در حالی که برای درمان افسردگی دوز 150 تا 600 توصیه می شود)، از آنجاییکه این داروها به طور کلی اعتیادآور نیستند، اغلب برای افرادی که مدت های طولانی نیاز به داروهای خواب آور دارند مناسب تر هستند.

هنگامی که بیمار مبتلا به بیماری های روانی دیگری نیز هست، استفاده از داروهای اعصاب و روان آرامبخش با عملکرد دوگانه می تواند سودمند باشد (بطور مثال، استفاده از میرتازاپین برای درمان افسردگی و بیخوابی، افزایش دوز دیوالپروکس سدیم در هنگام خواب برای درمان بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی). اخیرا، دوزهای گاباپنتین که هنگام خواب مصرف می شوند و در محدوده 300 تا 2400 میلی گرم هستند بطور ایمن و موثر برای درمان بیخوابی استفاده شده اند.

بنزودیازپین های دارای کوتاه اثر و بدون متابولیت فعال، مانند تمازپام یا لورازپام، اغلب در بیماران دچار اضطراب یا افکار سریع وابسته به اختلالات خواب مفید هستند اما فقط برای استفاده کوتاه مدت می باشند. این داروها بطور کلی برای بیماران مبتلا به اختلالات مربوط به سوء مصرف مواد توصیه نمی شود. همچنین در بیمارانی که دچار بیماری های فرعی مغزی یا دلریوم هستند، به دلیل احتمال واکنش های متناقض، این داروها باید با احتیاط مصرف شوند. در این بیماران، بنزودیازپین ها می توانند موجب بی قراری شوند و اختلالات خواب را بدتر کنند.

گزارش های موردی به این امر اشاره می کنند که داروهای اعصاب و روان غیرمعمول ممکن است در درمان بیخوابی پایدار مفید باشند. بطور مثال، کویتاپین (با دوزهای 25 تا 100 میلی گرم در هنگام خواب) و اولانزاپین (با دوزهای 2.5 تا 5 میلی گرم در هنگام خواب) بطور ایمن و موثری برای درمان بیخوابی استفاده شده اند.

منبع: مرکز ملی پیشگیری از ایدز ایران