هدف از مشاوره فردی تشویق بیماران به تصمیم گیری های عاقلانه درباره خطر و حفاظت از دیگران است. برای مثال روانپزشکان می توانند بیماران اچ آی وی مثبت را به فاش کردن موضوع به شرکای جنسی شان و استفاده از کاندوم تشویق کنند. آنها همچنین می توانند برای غلبه بیماران بر هر گونه دشواری خاص کمک کنند. مشکلات از فردی به فرد دیگر متفاوت است، و باید بدون قضاوت و به دقت کاوش شود. بیماران ممکن است از روش های حل مساله و بازی نقش بیشتر سود ببرند.
روانپزشکان نقش کلیدی در زندگی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن و سخت دارند. آنها میتوانند تمام بیماران و نه فقط آنهایی که به طور مسلم در معرض خطر قرار دارند را متقاعد کنند که به طور کامل ارزیابی خطر دوره ای داشته باشند. آنها میتوانند مواد آموزشی اچ آی وی را تعمیم دهند، مداخلات کاهش خطر را فراهم کنند و مشاوره های پیش و پس از آزمایش را ارائه دهند. آنها همچنین میتوانند از خط مشی هایی که کاهش خطر را تسهیل می کند در موسسه هایشان حمایت کنند.
برای بیماران روانپزشکی که مبتلا به اچ آی وی هستند، روانپزشکان رابطه ایده آلی برای دیگر مراقبان پزشکی هستند. آنها می توانند پیوستگی را به حد اعلا برسانند، تداخل دارویی بالقوه مضر را به حداقل رسانند و گروه های حمایتی را سازماندهی کنند. از طریق درک شیوع اچ آی وی در بین افراد دچار بیماری های روانی مزمن و سخت، روانپزشکان میتوانند زمانی را که بیمارانشان در معرض خطر قرار دارند را تشخیص دهند و به طور مناسبی با خدمات موثر حمایتی، مشاوره ای، پیشگیری و پزشکی مداخله کنند.
چگونه روانپزشکان میتوانند به بیماران کمک کنند تا خطر انتقال یا دریافت ویروس اچ آی وی را کاهش دهند؟
برنامه های فشرده با گروه های کوچک میتواند رفتارهای جنسی با ریسک بالا را در میان افراد دچار بیماری های روانی سخت کاهش دهد (شامل کسانی که به مواد وابسته هستند). روانپزشکان می توانند کارکنان اجرایی و ادرای را به برنامه های کاهش خطر تشویق کنند و آموزش کارکنان به منظور کسب مهارت ها و راحتی در هدایت چنین مداخلاتی را در برنامه های خود قرار دهند.
عوامل موثر در اثربخشی مداخلات کاهش خطر اچ آی وی عبارتند از:
-
فراهم آوردن آموزش درباره خطر اچ آی وی و آموزش مهارت هایی درباره جرات ورزی جنسی، گفتگو، حل مساله، استفاده از کاندوم، و خود مدیریتی خطر (شامل شناسایی و پیش بینی خطر محرک های شخصی یا موقعیت هایی که رفتارهای پرخطر به احتمال بیشتری در آنها رخ میدهد.
-
سازمان دهی جلسات فشرده، و ادامه دادن آنها بین 6 تا 15 جلسه به منظور کاهش رفتارهای پرخطر
-
آموزش به شرکت کننده ها برای یادگیری و حمایت از خود در برابر ایدز
-
پیشنهاد جلسات تقویتی یا نگهدارنده که به نظر میرسد برای تقویت رفتارهای ایمن ضروری باشد
-
حساس بودن نسبت به مباحث جنسیتی. گروه های زنانه یا مردانه میتوانند برای سروکار داشتن با موضوع شریک جنسی همجنس یا برای کاهش دادن اضطراب بیمار درباره بحث در موضوعات جنسی با جنس مخالف سودمند باشند. ولی مردان و زنان نباید برای مداخلات پیشگیری از اچ ای وی به طور خودکار و ارادی از هم مجزا تلقی شوند. ممکن است برای بیماران دگرجنس گرا و گروه های جنسی مختلط، تعمیم پذیری تمرین های گروهی به موقعیت های واقعی زندگی افزایش داشته باشد، بینش مردان به سمت اینکه چگونه زنان رابطه جنسی ایمن را تجربه میکنند ارتقا میدهد و به زنان اجازه میدهد که جرات ورزی با مردان درباره رابطه جنسی ایمن را تمرین کنند و از رابطه جنسی ناخواسته اجتناب کنند.
-
آموزش دادن به بیمارانی که از نطر جنسی خود را کنترل میکنند. چون آنها ممکن است برای همیشه به این شکل باقی نمانند، و نیز ممکن است مطالبی که درباره رابطه جنسی ایمن آموخته اند را با دوستان و اعضای خوانواده شان در میان بگذارند. یا ممکن است یک الگوی زندگی بدون رابطه جنسی را در بیماران دیگر تشویق نماید.
هدف از مداخلات گروه های کوچک کاهش آسیب، به ویژه رفتارهای پرخطر مربوط به مصرف مواد است (شرکت کننده ها میتوانند تمیز کردن وسایل تزریق را تمرین کنند و از رفتار پرخطر جنسی در هنگامی که تحت تاثیر مواد هستند آشنا شوند).
اگر در این برنامه تعداد زیادی از شرکت کننده ها اچ آی وی مثبت باشند، پزشکان می توانند یک گروه حمایتی مجزا را برای تمرکز بر روی نگرانی های خاص یماران مبتلا به اچ آی وی تدارک ببینند.
به هر حال این بیماران همچنین میتوانند از شرکت در گروه های مختلط سود ببرند و نیاز به آشکارسازی وضعیت اچ آی وی خود ندارند مگر اینکه علاقه مند به آن باشند. ترکیب این گروه ها هر قدر باشد، سرگروه ها باید پایان هر جلسه زمانی را به بحث و درباره مسائل خصوصی و محرمانه بیماران و شناسایی نیازهایشان از طریق ارجاع های مناسب اختصاص دهند از جمله برنامه های آزمایش اچ آی وی.
هنگامی که کارکنان درمانگاه در زمینه مداخلات پیشگیرانه آموزش می بینند، معمولاً براي شروع کارشان با گروه هایی از مداخلاتی بیماران انگیزه بالایی دارند. این گروه ها در برنامه های روزانه و برنامه های مربوط به بیماران سرپایی بهتر کار می کنند. مدت کوتاه اقامت در مراکز مربوط به بیماران سرپایی، تعداد جلساتی که بیماران در آن شرکت می کنند را ممکن است محدود کند، اما نباید کارکنان از بهره گیري همان زمان محدود دلسرد شوند، و باید تمرکزشان را بیشتر بر روی مداخلات معطوف کنند.
منبع: مرکز ملی پیشگیری از ایدز ایران